رمان . داستان کوتاه . نویسندگی خلاق

داستان کوتاه ادبی . داستان بلند. رمان عاشقانه. آموزش نویسندگی

۷ مطلب با موضوع «آموزش نویسندگی» ثبت شده است

آموزشی

انتهای جاده به هیچ کجای نمی‌رسد مادامی ....... که مقصدت‌ کوهلی وار همچون باد بی مقصد و بی مقصود و آواره ی هر کوه و برزن باشد. توفیقی نمیکند که باد رهگذر ، نرم و آهسته همچون ، نسیم صحبگاه در خط قرینه‌ ی فصل بهار باشد ۰۰ یا که مصداق خشم ایام و بی ترحم و سرکش به مانند طوفان باشد. در هر دو صورت به جایی نخواهد رسید و از ناکجا سر بر آورده و به ناکجا ختم در بلاتکلیفی خواهد شد. حال اگر بر خویشتن خویش بنگری ، و مسیر پشت سر ، پیچ و خم ها و فراز و نشیب هایی خواهی یافت ، گاه به خیر و گاه به شر. گاه خواسته و گاه ناخواسته . هر چه بود و هست ، ماحصل تلاش و تصمیمات توست. نقش و نگار بر بوم تقدیر توست. پس چه بهتر که بدانی در پی کدامین مقصد و مقصود رهسپاری. اگر در ناخوداگاه وجودت و روح درونی ات نجوایی خموش و بی صدا ، تو را سمت _نوشتن_ سوق میدهد ، درنگ نکن. بنویس . اما سواد و فن صحیح نوشتن را فراگیر. تردید نکن . تو میتوانی .
تو همانی ک می اندیشی.
آینده متعلق به توست.
فارغ از اینکه تاکنون چه گلی بر سر زندگیت زده ای و چه گلستان هایی را برآب داده ای ، و به دور از روزمرگی ها ، کفش هایت را پا کن تابه تا ، قدم هایت بدنبال رد پایم راه به راه.
به رایگان بهره ببر از تجربیاتم در عرصه ی نویسندگی . فراگیر ، بیاموز ، رمز و راز فن نویسندگی خلاق را بی مرز و محدوده از بدو پیدایش قلم تا به حال . گر کافی نبود ، کنارم باش تا بسازیم آینده رو با یکدیگر فارغ از فخر و ادعا ‌ . پیشرو باشیم بین اهل قلم و خشت به خشت بنا سازیم برج جدیدی از ادبیات داستانی پارسی ایران زمین تا به ماه.

اگر نوقلم و یا غریبی با عرصه ی نویسندگی خلاق ، غمی نباشد تو را‌ . اولین گام را بردار . مبادا که شوی همچون باد تو اسیر و سرگردان در بازوی بلند جاده ای مبهم و بی انتها .
شاید
قدمهای خسته ات را بی رمق بر تن مسیری بی انتها کوفته ای و هرگز نرسیده ای ، تنها روزها و شب های سرد و گرمی آمده اند و از تو گذر کرده اند . نوشته ای ، بی فرجام رها کرده ای؟ قلمت خشک و انگیزه ات پژمرده ناگهان ؟ ایده ای ناب داری و با نگارش آشنایی اما چیزی کم است در محتوا؟ میخواهی قلمی مختص خود داشته باشی؟ اثری خاص خلق ، ثبت و چاپ و نشر دهی؟ شاید تمام تلاش هایت بی ثمر شده اند ، شاید ، فرصت ناب زندگانی ات را بی مقصود تلف کرده ای و به نظاره ی چرخش زمین مانده ای تا آفتاب در شمال طلوع کند و چه سرد سمت غرب غریبانه غروب .
نویسندگی و نوشتن یک هدف است. یک مقصد و مقصود.
باید آشنای مسیر باشی ، بدانی که به کدامین مسیر رهسپاری . پرسشی از خویشتن خویش کن در آغاز راه‌
آیا شیوه ی پیمودن مسیرت بجاست؟
آیا قلمت با فراز و فرود و پیچ و خم مسیر آشناست؟

نقشه ی مبدا تا به مقصدت‌ کجاست؟

پاسخ نمی‌خواهم،
اما یک رهنمود در آغاز راه از جانب مسافری که با پیچش راه آشناست ؛
به هر طریقی که برایت مقدور است ، فن نویسندگی خلاق را فرا بگیر. آنگاه به دل جاده بزن.

شین براری

نکات متفرقه ی جلسه هشتم مقدماتی در ۶۰ ثانیه؛

_ اصل اول نویسندگی خلاق
■ نگو _ نشان بده.
□ نگو هوا بارانی بود ، بلکه نشان بده هوا چگونه است.

جای آنکه بنویسی :
هوا بارانی بود .
بنویس:
باران شکل هاشورزدگی‌ ها بر سر کیوسک مطبوعات میبارید ،

یا که :
ابری که تمام هفته بالای شهر ایستاده بود ، عاقبت بارید و شهر خیس شد

یاکه :
سکوت خشکیده ی شهر ، با شور شور ناودان ها و هجوم باران شکست .


■ پیرنگ
■طرح
■ژانر
■سبک
■درون مایه
■ترتیب عناصر پیرنگ
■خلق شخصیت
■پردازش شخصیت
■تکنیک های خلاقانه
■و.....
همگی از واجبات یک داستان موفق هستند.


_ سعی کنید غیر قابل پیش بینی بنویسید.
_ نباید مخاطب داستان را پیشاپیش درست گمانه زنی کند.
○پس عنصر غافل گیری را کنج خاطرتان بسپارید.

●اگر رمان می‌خواهید بنویسید لازم نیست طرفین رمان را توصیف کنید.

○آنها با حرفها و رفتارشان خودشان را معرفی می‌کنند.


● پیش از آغاز نوشتن یک رمان ، شخصیت ها را دسته بندی کرده و برای هرکدام یک صفحه جملات خاص و مختص با نوع شخصیت آنان در شرایط مختلف بنویسید. جملاتی هرچند غیر معمول و عجیب و خارج از جملات روزانه ، اما منحصر بفرد با پرداخت و پردازش نوع شخصیت آن کاراکتر در رمان.

■ قرار نیست تک تک شخصیت ها در طول سیر پیوسته داستان ، با موضوع اصلی همراهی و تفاهم داشته باشند ، می‌توانند در فکر و مجذوب ماجرای دیگری غیر از ماجرای اصلی باشند و دغدغه هایشان چیز دیگری باشد ولی از سر جبر وقوع حوادث به ماجرا و جریان اصلی وارد شوند .

● برای هر شخصیت ، یک دنیای درونی خلق کنید.

یادتان باشد طرز نگرش و روحیه و خط فکری هر شخصیت ، باید برگرفته از جایگاه و نوع و سبک سیاق شخصیتی اون باشه، بستگی به سطح اجتماعی ، محله سکونت، جبر جغرافیایی ، تاثیرات زیست بوم محل رشد و بلوغ شخصیت در شکل گیری افکار، رفاه و امکانات ، معیارها و ملاک های مختص به جایگاه هر رده از شخصیت ها، دین محوری، دین گریزی، پایبندی، بی قید و بندی، چارچوب اخلاقی، عیار انسانیت، و.... همه و همه رو در جملات هر شخصیت در موقعیت های متقاوت میبایست لحاظ کنید و در نظر بگیرید. این مکالمات و ابراز نظرات شخصیت ها هست که به اونها عمق و مفهوم میده. سعی کنید در گرایشات کمی اغراق کنید، نه اینکه تمامی شخصیت ها مثل هم و نرمال ، معتدل و خنثی باشند، بلکه بهتره هر یک بیانگر قشر خاص و خط فکری مختص به خودش باشه ، نه اینکه همه مثل هم فکر کنند و هم نظر و هم زاویه در مباحث باشند.
نکته مهم :
هدف هر شخصیت را معلوم نمایید.
با شخصیت قهرمان همسویی دارد، تضاد دارد ، منافع مشترک و یا رقابت دارد . و اینکه شخصیت در کدام دسته از تقسیم بندی های رایج در شخصیت پردازی ادبیات داستانی جای می‌گیرد، آیا
قهرمان
ضد قهرمان
مکمل
فرعی تاثیر گذار
فرعی گذرا
همراستا
پویا
ایستا
ماورائی
ربات
خیالی
و.....
کدام یک از دسته بندی های رایج قرار دارد ؟ .

اگر می‌گویم از زاویه دید مختص به پردازش شخصیت همان شخص به مباحث پرداخته شود ، منظورم فقط و فقط پیروی از دایره ی واژگان مختص به وی نیست، بلکه بطور مثال :

در جمعی که کنار دریا شب هنگام به نظاره آسمان ایستاده اند افکار تفاوت دارد . و فکر هرکس کلام هرکس و گرایش و جهت گیری وی ، نماد و معرف شخصیت اوست.

مثلا
• روح اله.. یقه ی پیراهنش را تا آخر بسته و احساس خفگی را پنهان می‌کند، خیره به آسمان بی اختیار چند آیه از قرآن را زمزمه میکند که معنایش پیرامون خلق ستارگان و زمین است . سپس به عظمت و بزرگی خدا پل میزند و کاملا بی ربط به جملات خطیب نماز جمعه اخیر اشاره می‌کند . چنین کسی ذوب در ولایت است و خطبه های نماز جمعه برایش پر رنگ است .

•آناهیتا
آما آناهیتا تازگی کتابی با عنوان سفر روح را خوانده ، و مجذوب آن شده و از تماشای ستارگان به قسمتی از آن کتاب اشاره دارد و اینکه بعد مرگ روح سمت نور می‌رود و...


• نقی
نقی اهل سینماست و هالیوود . به سختی ها و دشواری های ساختن و کارگردانی و بازیگری و فیلمبرداری در ساخت فیلم سینمایی با نام 《گرانش》 اشاره می‌کند. و اینکه بر باورش پافشاری می‌کند که فیلم را
واقعا در فضا ساخته اند.

•میلاد
میلاد میخندد . میگوید پدربزرگش همیشه می‌پنداشت درون فیلم های سینمایی افراد واقعا بعد انفجار میمیرند‌. و عصبانی می‌شده و تلویزیون را خاموش میکرده . میلاد برآمده از خانواده ای پر جمعیت است و کانون توجهات وی در هر موضوعی به خانواده اش متمرکز می‌شود، اغلب از دخترخاله و پسر خاله هایش نقل قول می‌کند و یا خاطراتی از آنان نقل می‌کند.

• محدثه
محدثه ولی از فال قهوه تا طالع بینی و تقدیر و ستارگان میگوید . نقی راجع به احضار روح از وی میپرسد . و اینکه فیلم روح را دیده است یا نه؟‌‌....


سپنتا
آما سپنتا معجونی از همه چیز است و صد البته شیفته ی ناشناخته ها
او بدنبال مباحث ماورا طبیعی است. به نظرش هر آن امکان دارد توسط یوفو ها و موجودات فرازمینی ربوده شوند ‌ .


• علیرضا
ولی علیرضا که شکست عشقی خورده و نامزدش به او خیانت کرده و سپس در زمینه شغلی در تاسیس شرکتی خصوصی سرش توسط شریک کاری اش کلاه گذاشته شده ، به زمین و زمان بد بین است . او همه ستارگان را به دیده ی شک مینگرد
و می‌گوید؛

زکی، خیال خام. چقدر ساده اید شما. من که به ماه و هلال مسخره اش شک دارم، بنظرم هولوگرام هست و توسط فضایی ها واسه فریب ما آدمای بدبخت زمینی ساخته شده. شما چقدر ساده اید به تقدیر، بخت ، اقبال، طالع ، و اینجور مزخرفات توجه نکنید، همش واسه فریب دادن ما آدما ساخته شدن، چنین چیزایی وجود نداره. در کل شک به تنها چیزی که دارم ، به مقوله ی اطمینانِ . اعتماد ممنوع. حتی به پیرهنت . وسلام. خلاص..

سهند
سهند گوشه ای مودبانه نشسته ، کتابش را میخواند و گاه از بالای عینک نیم نگاهی به اتش می دوزد ، و کم حرف و درون گراست ‌.سواد و دانش و بینش بالا تری از سطح عامه دارد و درک درستی از وسعت کائنات داشته زیرا نجوم خوانده . او کم حرف می‌زند. از تفاوت سطح دانش خود با سایرین آگاه است. ولی فخر نمیفروشد . در کل خجالتی ست‌‌. اعتماد به نفس پایینی هم دارد

در چنین موقعیتی وی؛
کتابش را ورق میزند و وانمود می‌کند که همراه جمع است. ساکت و خموش .



سودابه
اما سودی جون‌ یعنی سودابه. همچنان در حسرت کسب اجازه از پدر متعصب خودش است تا بلکه موی سپید خود را شرابی کند ، بلکه بختش باز شود ‌
او هم عاشق رنگ صورتی است و با آنکه پیر دختر شده ولی باز موهایش رو دو گوشی میبندد و با ناز و ادا اطوار های بچگانه رفتار می‌کند و حین تماشای آسمان اشتیاق شکار لحظه ی عبور یک شهاب سنگ را چشم انتظار مانده ، تا سریع آرزوی محالی کند بلکه شهزاده ی سوار بر اسب سفید از عالم رویاهایش بیرون بیاید و بختش باز شود.

و میگوید:
اینجا آسمونش شهاب سنگ نداره ؟ پس چلا من نمیبینم... اون ستاره چشمکزنه‌ ستاره ی منه‌ بچه ها‌... نگاهش کنید... چه خوشگله...

خب متوجه تفاوت شخصیت ها و تاثیرش در بینش و افکار هر شخصیت شدید؟..

نکته بعدی


یک نویسنده خوب مسائل را ساده نمی‌کند برای مخاطب
بلکه پیچیدگی ها را با ظرافت به تصویر می‌کشاند بلطف تسلط بکارگیری واژگان و نگارش مختص به خویش.

یک نویسنده هدفش سخنرانی برای مخاطب نیست
بلکه حکایت یک داستان با هزار زاویه جالب


یادتان باشد هرچه حاصل شود نتیجه ی خلاقیت شماست.

هرکز از روزمرگی های عادی سخنی به میان نیاوریم.
اگر در غم غوطه ور گردیم مخاطب را ، می بایست شوک جدیدی به او دهیم و مبحثی جالب و بامزه را اشاره کنیم.
فراز و فرود احساسی را رعایت کنیم. داستان شالوده ای از نوسانات احساسات مخاطب را در بر می‌گیرد.
---:●○◆○●:---
--:○◆○:--
-:◆:-

Links crash'ly novel'ly story :
لینک های تصادفی ادبیات داستانی :


♥︎

Http://dactan.blogfa.com
□ وبلاگ‌‌داصتان‌
محتوا : #داستان‌کوتاه #داستان_بلند #ادبیات_داستانی

♥︎

Http://Shin.blogfa.com
□وبلاگ‌شین‌
محتوا : #آموزش #آموزش_نویسندگی_خلاق #داستان-نویسی-خلاق

♥︎

http://arammm.blogfa.com
□وبلاگ‌اراممم‌
محتوا : #آموزش-نوشتن-داستان #نویسندگی #نکته-فن_نویسندگی #بداهه_نویسی


♥︎

Http://ilami.blog.ir
□وبلاگ‌ایلامی
محتوا : #فوتبال_بانوان #ادبیات_داستانی #ماهنامه_ادبی #سرگرمی

17 Bahman 01 ، 09:11 ۰ نظر
محدثه اخوان

راوی کیست؟

یادتان بماند که مقوله ی راوی غیر قابل اعتماد ور ادبیات داستانی تنها به اول شخص محدود خواهد شد . آما در سینما و تلویزیون و آثار ادبیات نمایشی چنین نیست . و شامل شخصیت های دوم شخص و سوم شخص نیز می‌شود.
اما شاید لازم باشد کمی راجع به مفهوم و معنای این مبحث یعنی " راوی غیر قابل اعتماد " شرح دهم .
اما ابتدا یک متن مرتبط را بعنوان ذکر مثال برایتان می‌نویسم. این متن از رمان جنایی و کارگاهی بقلم آگاتا کریستی میباشد ‌ و از جمله موارد قابل بحث و مورد اختلاف نظر بین اهل قلم و صاحب نظران بشمار می آید .
بنابراین راوی غیرقابل اعتماد را می‌توان در کتاب قتل راجر آکروید اثر آگاتا کریستی بیابید . در این داستان راوی یک سری رمز و رموز را برای افشا نشدن معما در سیر پیوستگی رمان جاسازی می‌کند. یعنی حقایق اصلی و اساسی در متن کتاب پنهان کرده است(از طریق طفره رفتن از بیان حقیقت یا حذف حقیقت و فروگذاری در بیان حقیقت یا بیان پرابهام حقیقت) بدون اینکه راوی در روایت خود به‌طور آشکار دروغی گفته باشد. با این حال در آن زمان بسیاری از خوانندگان آن رمان احساس می‌کردند که پیچش داستانی در اوج داستان غیرمنصفانه و نادرست است. آگاتا کریستی دوباره از این ترفند در سال ۱۹۶۷ در رمان شب بی‌پایان استفاده کرد. همین تکنیک را پیش از این نویسندهٔ نروژی رمان‌های جنایی، به نام .... دقیق مطمئن نیستم ولی احتمالا اسمش Ason Aloctath اسون الوستاد، در سال ۱۹۰۹ در کتابش به نام واگن از جنس فولاد استفاده کرده‌است.

از این دست راوی‌های غیرقابل اعتماد را می‌توان در رمان‌های کارآگاهی یا دلهره‌آور یافت. در این رمان‌ها حتی یک راوی اول شخص نیز ممکن است اطلاعاتی حیاتی را مخفی کند یا تعمداً خواننده را گمراه کند تا بدین ترتیب بتواند پایان غافلگیرکنندهٔ داستان را مخفی نگه دارد. در بعضی از موارد راوی خودش را در حال انجام کارهایی مشکوک یا شرم‌آور توصیف می‌کند ولی در پایان داستان فاش می‌کند که اعمال مذکور که مرتکب آن‌ها شده آنگونه که به نظر می‌رسد نبوده‌اند. بسیاری از رمان‌ها توسط بچه‌ها روایت می‌شوند که ممکن است بی‌تجربگی و خامی آن‌ها روی قضاوت آن‌ها تأثیر گذاشته و روایت آن‌ها را غیرقابل اعتماد کند. در ماجراهای هاکلبری فین(۱۸۸۴)، معصومیت هاکلبری فین موجب می‌شود تا قضاوت‌های او در مورد شخصیت‌های رمان بیش از حد دلسوزانه و خوش بینانه و پر از سخاوت باشد.

اما شاید ندانید منظور از راوی غیر قابل اعتماد چیست.
پس به این پرسش پاسخ خواهم داد که:
♧ راوی غیرقابل اعتماد یا ناموثق چیست؟
راوی غیرقابل اعتماد ، راوی ای در اثر ادبی یا تئاتر یا سینما را لحاظ می‌گردد که سخنش فاقد اعتبار و دارای سابقه ی بد در راستگویی و صداقت است و حتی شاید مشکل نقص در سلامت روانی باشد و یا کمی دیوانه. به هر ترتیب وی فرد بالغ سلام عاقل و خوش نامی نیست و دارای شخصیت منطقی و واقع بین نبوده و نیست .
پرسش دوم:
♧ شجره و آغاز پیدایش چنین واژه و مفهومی از کجا بوده؟
به گمانم نخستین فردی که مفصل از چنین موردی صحبت به میان آورد و آنرا تشریح نمود win C Boss بوده است . اما شخصی به نام ریگان نیز در تثبیت و آموزش چنین مفهومی به نویسندگان هم عصر خود نقش اساسی ایفا نموده ‌ . ۵
این اصطلاح اولین بار توسط وین سی بوث ابداع شد. در حالی که راوی غیرقابل اعتماد بر اساس تعریف مرسوم، راوی اول شخص است. اما
بعضی استدلال می‌کنند که راوی غیرقابل اعتماد مخصوصاً در سینما و تلویزیون می‌تواند علاوه بر اول شخص، دوم شخص یا سوم شخص نیز باشد.

گاهی غیرقابل اعتماد بودن راوی بلافاصله از شروع داستان آشکار می‌شود. به عنوان مثال ممکن است در شروع داستان راوی ادعای نادرست یا موهومی‌ کند، یا اینکه اذعان به داشتن بیماری روانی کند یا ممکن است داستان یک قاب داشته باشد که در آن راوی به صورت یک کاراکتر ظاهر می‌شود و سرنخ‌هایی از غیرقابل اعتماد بودن او نشان داده می‌شود. در کاربرد دراماتیک‌تر این تکنیک، غیرقابل اعتماد بودن روای در اواخر داستان فاش می‌شود. این پیچش داستانی موجب آن می‌شود تا خواننده در زاویهٔ دید خود و تجربهٔ حاصل از داستان تجدید نظر کند. در بعضی از موارد غیرقابل اعتماد بودن راوی به‌طور کامل افشا نمی‌شود ولی به آن اشاره می‌شود و بدین ترتیب اینکه چقدر می‌توان به راوی اعتماد کرد و اینکه داستان چگونه باید تفسیر شود به عهدهٔ خوانندهٔ داستان گذاشته می‌شود .

تلاش‌هایی در جهت دسته‌بندی راوی های غیرقابل اعتماد شده‌است. ویلیام ریگان در تحقیق خود در این باره انواع مختلف راوی‌های غیرقابل اعتماد را تشریح کرد
(این تحقیق با تمرکز روی روای اول شخص بود چرا که رایج‌ترین این نوع روایت، روایت اول شخص است).
من چند مورد از آن موارد که پررنگ تر و مهم تر محسوب می‌شوند را برایتان یک به یک ذکر و کمی شرح میدهم. ممکن است در تایپ اسامی نویسندگان و تایپ نام آثار در ذکر مثال کمی اشتباه نگارشی داشته باشم که شما می‌توانید آنرا بر گردن نداشتن عینک هنگام تایپ فرض نمایید .


راوی ساده لوح: و هالو
راوی ساده لوح راوی‌ای که ادراک و برداشتش از وقایع کودکانه یا محدود است. قادر نیست منطقی و واقع گرایانه بنگرد و تجزیه تحلیل نماید ‌ . تک بعدی است ‌ به عنوان مثال هاکلبری فین، هولدن کالفیلد و فارست گامپ از این گونه راوی‌ها هستند.

راوی پیاز داغ و سیر داغ
راوی خودستا: اغراق و لاف زدن از مشخصات این‌گونه راوی است. به عنوان مثال شخصیت سرباز در کتاب مایلز گلوریوسوس پلوتس


راوی مجنون و روانی یا دیوانه:
راوی‌ای که یا در حال تجربهٔ یک مکانیسم دفاعی روانی است مانند گسستگی پس از ضایعهٔ روانی یا از خود بیگانگی است، یا دچار بیماری روانی شدید مانند اسکیزوفرنی یا پارانویا است. به عنوان مثال می‌توان به راوی‌های از خود بیگانهٔ داستان‌های فرانتس کافکا یا راوی‌های بدبین و «خشن» داستان‌های ژانر نوآر، که به طرز غیرقابل اطمینانی احساسات خود را بیان می‌کنند، اشاره کرد.


راوی یلخی‌ و هپلی . سطحی نگر و بی خرد . اهل لودگی و مزاح بیش از حد . بعبارتی در یک کلام باید گفت راوی دلقک

راوی دلقک: راوی‌ای که روایت را جدی نمی‌گیرد و آگاهانه قواعد، حقایق و انتظارات خواننده را به بازی می‌گیرد. به عنوان مثال می‌توان به رمان تریسترام شندی اشاره کرد.


راوی جهت دار و غیر صادق ‌ بعبارتی راوی دروغگو:
یک راوی بالغ با قوّهٔ ادراک بی‌عیب که تعمّداً تصویر نادرستی از خود ارائه می‌دهد تا اعمال نامناسب و ناشایسته و ننگ‌آوری که در گذشته مرتکب شده را مخفی کند. به عنوان مثال جان دوول در کتاب سرباز خوب اثر فورد مادوکس فورد.
مسلماً این دسته‌بندی کامل نیست و نمی‌تواند تمام طیف روایت غیرقابل اعتماد را یا حتی قسمت مربوط به راوی اول شخص را پوشش دهد. همچنین این موضوع که چگونه یک راوی غیر اول شخص را می‌توان راوی غیرقابل اعتماد در نظر گرفت جای بحث دارد، گرچه محدودیت تعمدی در اطلاعاتی که به مخاطب داده می‌شود می‌تواند نمونه‌هایی از روایت غیرقابل اعتماد را ارائه دهد ولو اینکه این روایت، روایت یک راوی غیرقابل اعتماد نباشد.

راوی‌ها به یک اندازه موثق یا ناموثق نیستند. بهتر است به تبعیت از دوریت کُن، ما نیز بین دو نوع راوی ناموثق تمایز قائل شویم: 
¹
□ اول آن‌هایی که در بازگویی حقایق قابل اعتماد نیستند
²
□دوم راوی‌هایی که حقایق را درست بازگو می‌کنند اما نظرات‌شان موثق نیست. دوریت کُن نام راوی‌های  دوم را ــ که رایج‌ترین نوع راوی ناموثق هستند ــ راوی ناهمساز می‌گذارد.[۱]


نشانه‌های روایت غیرقابل اعتماد
فارغ از اینکه چه تعریفی از غیرقابل اعتماد بودن در ذهن داشته باشیم، نشانه‌هایی وجود دارند که باعث غیرقابل اعتماد بودن راوی می‌شوند یا به آن اشاره می‌کنند. نونینگ پیشنهاد می‌کند که بهتر است این نشانه‌ها را به چند دستهٔ کلی تقسیم کرد.
A:
نشانه‌های درون‌متنی برای مثال وجود تناقض در کلام راوی، اختلال در حافظه و فراموشی روایت، یا دروغ گفتن او به شخصیت‌های دیگر داستان.
B:
نشانه‌های برون متنی برای مثال انکار کردن اطلاعات عمومی خواننده یا اتفاقاتی که از لحاظ منطقی ناممکن هستند.

■ویژه همبودگاه■
دو رمان از مشهورترین رمان‌های کن کیسی توسط راوی‌های غیرقابل اعتماد روایت می‌شوند. چیف برآمدن در کتاب پرواز بر فراز آشیانهٔ فاخته دچار بیماری اسکیزوفرنی است و روایت او از وقایع معمولاً همراه با توهماتی مانند کوچک یا بزرگ شدن افراد، ریختن لجن از دیوارها، یا ربوده شدن و درمان بابانوئل توسط مستخدمین آسایشگاه روانی است.


رویدادهای تاریخی
یکی از اولین موارد استفاده از روایت غیرقابل اعتماد در ادبیات در نمایشنامهٔ غوکان اثر آریستوفان است.
پس از اینکه دیونیسوس (ایزد یونانی) مدعی غرق کردن ۱۲ یا ۱۳ کشتی دشمن به کمک سلستین می‌شود. بردهٔ او زانتیاس به تمسخر می‌گوید
: «پس از آن من از خواب پریدم». مثال آشنا تر، نمایشنامه کمدی پلوتوس با نام مایلز گلوریوسوس است که سربازی را به تصویر می‌کشد که دستاوردهای خود را به رخ دیگران می‌کشد در حالی که برده‌اش آرتگروس، از طریق کنارگویی، ادعا می‌کند که داستان‌هایی که اربابش تعریف می‌کند غیرواقعی هستند و آرتگروس مجبور است آن‌ها را تأیید کند تا از نان خوردن نیفتد این شیوهٔ (تکنیک) ادبی یعنی «راوی غیرقابل اعتماد» در بسیاری از حکایات هزار و یک شب، که به شب‌های عربی نیز معروف است، استفاده شده‌است.
.
در یکی از حکایات آن، با نام «هفت وزیر»، یک روسپی، پسر یک پادشاه را به تعرض به خود متهم می‌کند
، حال آنکه که حقیقت ماجرا این است که تلاش آن روسپی برای اغوا کردن او نافرجام مانده‌است (ملهم از داستان قرآنی یوسف و زلیخا)

هفت وزیر برای نجات جان شاهزاده تلاش می‌کنند و در این راستا هر یک داستانی برای اثبات نامعتبر بودن داستان روسپی بیان می‌کنند و روسپی برای اثبات نامعتبر بودن داستان وزرا، پاسخ هر یک را با داستانی می‌دهد. از تکنیک راوی غیرقابل اعتماد برای ایجاد تعلیق در حکایت دیگری از هزار و یک شب به نام «سه سیب» ، که یک داستان قتل می‌باشد، استفاده شده‌است.
در قسمتی از داستان دو مرد ادعا می‌کنند که قاتل هستند و مشخص می‌شود که یکی از آن‌ها دروغ می‌گوید در قسمت دیگری داستان دلیل قتل به صورت فلاش بک بیان می‌شود، و مشخص می‌شود که یک راوی غیرقابل اعتماد مرد را متقاعد کرده‌است که زنش به او خیانت کرده و این موجب قتل زن شده‌است. نمونهٔ دیگری از روایت غیرقابل اعتماد حکایات کانتری بری اثر جفری چاسر است. برای مثال در حکایت تاجر راوی که زندگی زناشویی ناگواری دارد، غرض‌ورزی و کینه‌اش باعث می‌شود تا مقدار زیادی از حکایتش را تحریف کند و رعایت بی‌طرفی را نکند.

رمان



سینما
جالب است بدانید بیش از یک قرن از بکار گیری چنین سبک و سیاقی در ادبیات نمایشی و سینما در جهان می‌گذرد زیرا مربوط به یک فیلم در سال ۱۹۲۰ می‌شود ‌ . افسوس که اهل قلم و نویسندگان بسیاری را سراغ دارم که با وجود داشتن اسم و رسم و جایگاه و محبوبیت اما هنوز هیچ اطلاعاتی نسبت به وجود چنین راوی های غیر موثق و غیر قابل اعتماد در عرصه ی نویسندگی نیستند ‌ و حتی تاکنون موردی از چنین گونه ی مشخصی در آثار سینمایی و فیلمنامه نویسان مان سراغ ندارم ‌ . اگز شما سراغ دارید در قسمت نظرات بنویسید تا در متن لحاظ کنم ‌ .

یکی از نخستین موارد موجود در بکار گیری از مبحث و تکنیک "راوی غیرقابل اعتماد " در سینما، فیلم اکسپرسیونیستی آلمانی به نام غرفهٔ دکتر کالیگری است که به سال ۱۹۲۰ ساخته شده‌است. در قسمت پایانی این فیلم مشخص می‌شود که فرانسیس که ما از دید او واقعه را می‌بینیم، یک بیمار روانی در یک آسایشگاه روانی است و فلاش‌بکهایی که بیشتر فیلم را تشکیل می‌دهند به وضوح توهمات اوست.
مورد دیگر هم میتوانم به فیلم نوآر میانبر ساختهٔ ۱۹۴۵ اشاره کنم ‌ که کل ماجرا از دیدگاه قهرمان غیرقابل اعتماد داستان روایت می‌شود؛ که احتمالاً سعی در توجیه اعمال خود دارد.
نمونه بعدی نیز
در فیلم تسخیر شده(۱۹۴۷) جوآن کرافورد نقش زنی را بازی می‌کند که به آسایشگاه روانی برده شده. او به تدریج به دکترهایش توضیح می‌دهد که چگونه به آنجا آمده. داستان چگونگی آمدن او به تیمارستان از طریق فلاش‌بک برای بینندگان روایت می‌شود که بعدتر مشخص می‌شود که بعضی از آن فلاش بک‌ها زائیدهٔ توهمات بیمار او است یا آن فلاش بک‌ها تحت تأثیر بیماری پارانویا که بیمار به آن دچار است، تحریف شده‌اند.

در فیلم راشامون (۱۹۵۰)، فیلمی جنایی به کارگردانی آکیرا کوروساوا، که اقتباسی از داستان در بیشه است. از چندین راوی به منظور روایت داستان چگونگی مرگ یک سامورایی استفاده می‌شود. هر راویِ شاهد ماجرا، همان داستان مرگ سامورایی را از دید خود تعریف می‌کند. روایت‌های مختلف مربوط به مرگ سامورایی در جزئیات بسیار با هم متفاوت هستند؛ و راوی‌های داستان ادعاهای متفاوتی دربارهٔ چگونگی مرگ سامورایی می‌کنند مثلاً اینکه سامورایی به قتل رسیده یا اینکه خودکشی کرده یا اینکه تصادفی مرده است. فیلم روایتی را به عنوان روایت موثق و معتبر از میان روایات مختلف انتخاب نمی‌کند در نتیجه تمامی روایات به یک اندازه محتمل و معتبر باقی می‌مانند.

در فیلم فارست گامپ (۱۹۹۴) کاراکتر اصلی داستان زندگی خود را روایت می‌کند و در روند روایت این داستان ساده لوحانه و به اشتباه شرکت کامپیوتری اپل را به عنوان یک شرکت میوه و تره‌بار به بیننده‌ها معرفی می‌کند. او همچنین بیان می‌کند که پدر جنی خیلی با جنی و خواهرهایش مهربان است چون «پدر جنی همیشه جنی و خواهراش رو بوس می‌کنه و بدنشون رو لمس می‌کنه»

فیلم مظنونین همیشگی ساخته ۱۹۹۵ نشان می‌دهد که راوی با روایت خود در حال فریب دادن یک شخصیت دیگر در داستان (و همچنین مخاطب) از طریق ابداع شخصیت‌ها و داستان‌هایی که هیچ پایه‌ای در حقیقت ندارند بوده‌است. شخصیت راوی به صورت یک مجرم ضعیف و حقیر و ساکت به تصویر کشیده می‌شود. اما بعدها مشخص می‌شود که خود او مجرم افسانه‌ای یعنی کایزر شوزه بوده‌است.

در فیلم باشگاه مبارزه (۱۹۹۹) آشکار می‌شود که راوی از یک بیماری روانی به نام اختلال تجزیه هویت رنج می‌برد و اینکه بعضی از وقایع روایت شده ساختگی بوده و فقط یکی از دو قهرمان داستان در حقیقت وجود خارجی داشته‌است در حالی که دیگری ساخته و پرداختهٔ ذهن راوی (قهرمان داستان که وجود خارجی دارد) است.

در فیلم ذهن زیبا(۲۰۰۱) در پایان فیلم آشکار می‌شود که راوی از پارانویا و اسکیزوفرنیا رنج می‌برد، و بسیاری از وقایعی که او شاهدش بوده در حقیقت ساخته و پرداختهٔ ذهنش بوده.

در فیلم قهرمان(۲۰۰۲) قهرمان داستان (پروتوگانیست) به عنوان یک راوی غیرقابل اعتماد در نظر ضدقهرمان(آنتوگونیست) داستان شناخته می‌شود. در نتیجه قهرمان داستان ورژن خود را از یک داستان دروغین بیان می‌کند. در آخرین قسمت فیلم قهرمان فیلم داستان واقعی را تعریف می‌کند که این داستان دلیل حضور او در آن موقعیت را آشکار می‌کند.

تلویزیون
در سریال «چگونه با مادرتان آشنا شدم» که در آن از تکنیک فریم استفاده شده‌است به این صورت که تد موزبی برای پسر و دخترش چگونگی آشنایی با مادرشان را تعریف می‌کند نیز روایت غیرقابل اعتماد است. کریگ توماس سازندهٔ سریال در مصاحبه‌ای که در سال ۲۰۰۸ انجام داد به این موضوع که روای سریال یعنی تد غیرقابل اعتماد است اذعان کرده‌است.

داستان‌های مصوّر
در داستان مصوّر بتمن با نام بتمن: جوک مرگبار، جوکر که ضدقهرمان داستان است داستان زندگی ترحم‌انگیز خود که موجب شده تا او به یک قاتل روانی تبدیل شود را به یاد می‌آورد. با اینکه ورژن جوکر از داستان زندگی خودش با در نظر گرفتن داستان‌های مربوط به جوکر در سری داستان مصور بتمن، نامحتمل نیست، جوکر در پایان داستان جوک مرگبار بیان می‌کند که خودش هم از صحت داستان مطمئن نیست.

ویژه همبودگاه گردآوری و نوشته شده است .
#شهروزبراری #آموزش_نویسندگی
12 Esfand 00 ، 23:33 ۰ نظر
محمدعلی براهنی

پی دی اف رمان . آموزش نویسندگی . داستان کوتاه

ادامه مطلب...
16 Bahman 00 ، 20:28 ۱ نظر
محدثه اخوان

مجله ادبی الکترونیکی

 

ادامه مطلب...
03 Bahman 99 ، 05:20 ۱ نظر
محدثه اخوان

تاریخچه حروف فارسی

  

 نخستین نمونه رسمی از نگارش حروف پارسی کهن(آرامی) 

   

ادامه مطلب...
01 Bahman 99 ، 18:21 ۲ نظر
محمدعلی براهنی

پستوی شهر خیس


شین براری

ادامه مطلب...
22 Dey 99 ، 05:08 ۸ نظر
محمدعلی براهنی

آموزش نویسندگی خلاق جدید

کلمه آغازین مهمه؟

ادامه مطلب...
19 Dey 99 ، 20:42 ۰ نظر
محدثه اخوان